مردی خدمت رسول خدا رسید و عرض کرد یا رسول الله پیرمردی هستم دارای عائله ای
سنگین (افراد خانواده من بسیارند ) ضعیف الحال و فرتوت شده ام و تهی دستم ، آیا کسی
هست مرا کمک کند تا بر مشکلات روزگار فائق شوم .
پس آن حضرت به اصحاب نظر کرد و آنان نیز به او نگریستند . و فرمود این مرد سخنانش
را به گوش من و شما رساند ( همگی ما خواسته او را شنیدیم ) از آن میان مردی برخاست
و به او گفت : من دیروز همانند تو ناتوان و فقیر بودم و اورا به منزل خویش برد و یک ظرف پر
از طلا به او داد ( در آن روز داد و ستدها با طلا و نقره بود )
پیر مرد به او گفت: آیا تمام این طلاها برای من است ؟!!
صاحب خانه گفت : آری !
پیرمرد به او گفت : طلاهایت را بگیر . بدان که من نه از جن و نه از انس می باشم (نه جنی
ونه انسانم ) بلکه فرشته ای هستم که ازطرف خدا آمده ام تورا امتحان کنم ، پس تو را
فردی شکرگزار یافتم خداوند به تو جزای خیر دهد !
شخصی وارد روستایی شد، دید همه قبرها جلوی درِ خانههاست و سن مردهها كم است؛ یكی شش ماه، یكی یك سال، یكی سه سال، یكی ده روز. از شخصی پرسید: جریان چیست؟ در جواب گفت: ما اینجا مردهها را جلوی خانه دفن میكنیم كه هر روز وقتی از خانه بیرون میآییم، به یاد مرگ و آخرت بیافتیم و از خدا بترسیم و در روز، حواسمان جمع باشد و كارهایمان را میزان كنیم و این كه میبینی عمرها كم است، علتش این است كه ما عمر را از روزی حساب میكنیم كه شخص بیدار شود و خودش را بشناسد (و دست از گناه و معصیت بكشد).
اگر این طور باشد، عقیده من این است كه ما غالباً سقط جنین شدهایم و اصلا عمری نداریم. دعا كنید بیدار شویم و بفهمیم و بمیریم، و بفهمیم از كجا آمدهایم و در كجا هستیم و به كجا خواهیم رفت. حضرت علی (علیهالسلام) فرمودند: «رَحِمَ اللهُ اِمْرَاً عَلِمَ مِن أینَ وَ فی أینَ وَ إلی أینَ.»
گاهی وضو بگیر و رو به قبله بنشین و تسبیح را بردار و صد بار بگو: «من كی هستم.» حضرت امیرمؤمنان علی(علیهالسلام) فرمودند: تعجب میكنم از كسی كه به دنبال گمشده خویش میگردد، ولی به دنبال خودش نمیگردد.
ما خودمان را گم كردهایم. تا به حال گشتهای خودت را پیدا كنی
مرحوم حاج محمد رضا بقال ساکن کوی آستانه هرساله روز اربعین چهل من برنج طبخ
کرده وبه مردم می داد ، سالی که کربلامشرف می شود همان مقدار چهل من را معین
کرده وبه فرزندش سفارش می کند که روز اربعین طبخ کند و به مردم بدهد ، شب بعد از
اربعین در کربلادر خواب حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) را می بیند می فرماید :
محمد رضا امسال که کربلا آمدی اطعام را نصف کردی چون بیدار می شود نمی فهمد تا
پس از مراجعت به شیراز و گذشتن سه روز از ورودش و اطعام در آن سه روز از فرزندش
پرسش می نماید که امسال چه کردی ؟ گفت به سفارش روز اربعین شما عمل کردم .
بالاخره پس از اصرار اقرار کرد که بیست من بیشتر طبخ نشده و بیست من را گذاردم .
برای هنگام مراجعت شما که این سه روز طبخ شد .
نجم الدین جعفربن زهدری می گوید :
به بیماری فلج مبتلا شدم ، پس از مرگ پدرم ، مادربزرگ پدریم کمر همت به علاج من بست ، او
با تمام توان به معالجه من پرداخت ، ولی اثری نبخشید .
به او گفتند : از پزشکان بغداد کمک بگیر .
او از پزشکان بغداد دعوت به عمل آورد ، و آنها مدتی طولانی در حله مرا تحت معالجه قرار دادند اما
سودی نبخشید .
تااینکه به او گفتند : اورا به قبه شریف منسوب به امام زمان (عج) در حله ببر تا شفا یابد .
شبی همراه مادربزرگم به زیر گنبد شریف حضرت (علیه السلام ) مشرف شده و در آنجا بیتوته کرده
بودم ، ناگاه به دیدار حضرت موفق شدم .
حضرت رو به من کرد وفرمود : برخیز !
عرض کردم : آقا جان ! یک سال است که نمی توانم از جا برخیزم .
فرمود : برخیز ! به اذن خدا .
ومرا برای برخاستن یاری نمودند .
هنگامی که مردم از شفای من مطلع شدند چنان برای ملاقاتم هجوم آوردند که چیزی نمانده بود
که کشته شوم .
آنها تمام لباس هایم را به عنوان تبرک تکه پاره کردند ، وبر من لباس دیگری پوشانیدند ، آنگاه به
خانه بازگشتم ، و لباس خود را عوض کرده و لباس آن ها را برایشان فرستادم .
هنگامی که رسول خدا پیکر فرزند خردسالش ابراهیم را به خاک سپرد چشمهای مبارکش پر از
اشک شد و فرمود : دل غمگین است و چشم گریان ولی سخنی که موجب خشم خداوند متعال
شود بر زبان نمی آورم .
سپس فرمود : ای ابراهیم : ما در مرگ تو غمگین می باشیم ناگاه چشم آن حضرت به گوشه قبر
افتاد دید که به طور کامل درست نشده با دست مبارکش آن نقص را برطرف کرد و فرمود : هرگاه
یکی از شماها کاری را انجام می دهد حتما سعی کند آن کار را درست و بدون نقص انجام دهد .
ابن عباس گوید : هرگاه کسی توجه رسول خدا را به خود جلب می کرد ،
می فرمود : آیا این شغل وحرف ای دارد ؟ آن حضرت
اگر می گفتند : نه ! می فرمود از نظرم افتاد
. وقتی که از ایشان سوال می کردند چرا ؟ حضرت می فرمود: به خاطر اینکه
اگر مسلمان شغلی نداشته باشد دین خدا را وسیله رسیدن
به مقاصد دنیوی خود قرار می دهد
واز این مسیر ارتزاق می کند .
( ولی اگر شغلی داشته باشد از دست رنج خود نان می خورد ) .
.: Weblog Themes By Pichak :.